یادداشت دکتر حاجی ربیع به مناسبت " روز بزرگداشت ابونصر فارابی"

8267 بازدید

 

به نام خداوند جان و خرد   کزین برتر اندیشه بر نگذرد

دکتر مسعود حاجی ربیع ،عضو هیات علمی دانشکده الهیات و ادیان، به مناسب روز حکمت و فلسفه، روز بزرگداشت ابونصر فارابی یادداشتی منتشر کرده است که در ادامه میخوانیم: 

 

معلم ثانی؛ چالش ها، فایق آمدن ها و وحدت ها
ابونصر فارابی، بزرگ مرد فلسفه؛ همو که "استاد الفلاسفه" لقبش داده اند، فیلسوف قرن سوم و چهارم هجری قمری است. ارسطو را "معلم اول" و فارابی را "معلم ثانی" خوانده اند که این نشانی از بزرگی او در وادی اندیشه و روحیه فلسفی است. این رادمرد، در انواع دانش های زمان، اعم از اخلاق، منطق، ریاضی، طبیعیات، علوم مدنی، فقه و موسیقی زبر دست بوده و از ناموران و جامعان است. ابونصر با زبان های گوناگون آشنا بوده و می توانسته با آثار، فرهنگ ها و دانشمندانِ بسیاری ارتباط برقرار کند. این معلم راستین و وحدت بخش، که روحیه وحدت آفرینش در کتاب "الجمع بین رای الحکیمین" هویداست، تاثیرات ژرف بر ناموران خرد فلسفی داشته است. در میان این ناموران، ابن سینا، بر تارک تاریخ فلسفه، خورشیدوار درخشیده است.
با پیدایش شخصیت فارابی پس از ابوالحکما، ابویوسفِ کندی و آغاز فلسفه سینوی، مخالفت ها با فلسفه و تاختن بر فیلسوفان آغازیدن گرفت. گاهی کار چنان بر فلسفه و فیلسوف تنگ می شد که نامدران آن، فارابی و ابن سینا، ننگ زمانه و نحسی دوران به شمار می آمدند. امواج سهمگینِ ستیز، تا بدانجا بلند گشت که برخی عالمانِ دین، فلسفه و فیلسوف را مایه هدم دین دانسته و بدین ترتیب، زمینه های ستیزه جویی آنها و فیلسوف آماده گردید. این بود که از قرن چهارم هجری به بعد، شکافی میان دین و حکمت مشاهده شد. 
این چالش، باعث شد حکیمانی همچون ناصر خسرو و ابن رشد، پای در میان گذارند و در پی اندیشه "وحدت بخشی حکمت و دین" بر آیند. كتاب "جامع الحكمتين"‏ و "فصل المقال فيما بين الحكمة و الشّريعة من الاتّصال"‏، حاصل تلاش آنها  برای برون رفت از این مشکل بود. با آمدن صدرالمتالهین شیرازی و پیدایش مکتب صدرایی، ملاصدرا عالی ترین نمونه فکری را برای فایق آمدن بر این چالش مطرح کرد و ثمره کوششهای گذشته را به منصه ظهور رساند. در این مکتب، میان شریعت، حکمت و عرفان رابطه ای منطقی ترسیم شد و منازعات گذشته رنگ باخت و بدین ترتیب، صبح همزبانی و وحدت دمیدن گرفت. 
این چالش ها و کوشش های فیلسوفان در قرون متمادی برای وحدت آفرینی، برای امروز ما درس آموز است؛
نخست، همواره امکان عدم تفاهم میان اندیشمندان و واگرایی وجود دارد و با لحاظ این واگرایی و نفوذ صاحبان اندیشه در جامعه، نباید از امکان تسری این مشکل به جامعه غافل شد؛ 
دوم،  باید شجاعانه برای رفع این واگرایی همت بلند داشت و جهت نیل به این هدف، اولا شرایط و مشکلات را دقیقا دریافت و ثانیا بساط گفت و گوی عمیق و همه جانبه را میان اندیشمندان و نیز آحاد جامعه گستراند؛ 
و سوم، گاهی از اوقات، برای رفع مشکلات بزرگ، باید توان و زمان فراوانی صرف کنیم و بدین رو، نه بزرگی مشکل و نه لزوم صَرف توان و زمان، نباید ما را از وارد شدن در کشاکش مشکلات باز داشته و یا از حل مشکل ناامید سازد. 

گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن    مصلحی تو، ای تو سلطان سخن
 

میتوانید این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید: