یادداشت دکتر حاجی یوسفی با موضوع تقلیل گرایی در ارزشیابی
دکتر امیر محمد حاجی یوسفی، مدیر روابطعمومی و اطلاعرسانی دانشگاه در یادداشتی به بررسی و آسیبشناسی «تقلیل گرایی در ارزشیابی» پرداخته است. این یادداشت را در ادامه می خوانید:
بسمه تعالی
تقلیل گرایی در ارزشیابی
در روش تحقیق مفهومی داریم با عنوان تقلیلگرایی که معادل (reductionism) در انگلیسی است. تقلیلگرایی یعنی فروکاستن وقوع یک پدیده اجتماعی به یک پدیده واحد. به عادت روش اثباتگرایانه در علوم انسانی و اجتماعی نیز بعضا به دنبال دست یافتن به علت پدیدهها هستند. از دهه 1950 میلادی و با اوج گیری نهضت رفتاری (behavioral revolution) در علوم انسانی و اجتماعی بویژه علومسیاسی عدهای بر این باور شدند که میتوان مانند علوم دقیقه و طبیعی در امور اجتماعی و انسانی نیز به دنبال کشف علل (causes) برآمد. اما این جریان دیری نپایید و مشکلات عدیده آن توسط جریانات دیگر بویژه تفسیرگرایی و انتقادی آشکار گشت. این عادت روشی اما در زندگی روزمره ما بسیار اثرگذار بوده و متاسفانه موجب شده با ضرس قاطع درباره پدیدههای اجتماعی و انسانی به گزارههای تقلیلگرایانه و قطعی روی بیاوریم. برای نمونه برخی از گزارههای تقلیل گرایانهای که روزانه در دانشگاه از آنها استفاده میکنیم عبارتند از: "علت بی انگیزگی دانشجویان در کلاس، سختگیری استادن است"، "علت بهرهوری پایین کارمندان سازمان های دولتی از جمله دانشگاهها پایین بودن میزان حقوق و دستمزد است"، "علت رتبه پایین وبسایت دانشگاه در رتبه بندی وبسایتهای جهانی، عوامل انسانی است" و صدها گزاره دیگر از همین قبیل. مفروض این است که این گزارهها درست هستند اما آیا واقعا این گونه است؟ آیا فروکاستن بیانگیزگی دانشجویان صرفاً به سختگیری استادان، درست است؟ اگر این گونه باشد باید نظامهای آموزشی که سختگیری نمیکنند فراگیران بیانگیزه نداشته باشند ولی آیا این گونه است یعنی عوامل دیگری چون کیفیت تدریس، نظام آموزشی، مسائل روانشناختی و غیره تاثیرگذار نیستند؟
متاسفانه یکی از آفتهای این تقلیلگرایی روشی، در امر ارزیابی افراد، سازمانها، موسسات، حکومتها و غیره بروز پیدا کرده است. به عبارت دیگر، ارزیابی دارای معیارها و شاخصههای علمیست و نباید در چارچوب غیرعلمی انجام شود که به جای نتایج مثبت منجر به عواقب منفی برای هر اجتماع انسانی اعم از یک سازمان کوچک یا یک جامعه بزرگتر میشود. در ارزیابی به وفور از همین گزارههای تقلیلگرایانه بهره میبریم. برای نمونه در مورد روابط عمومی به گزارههای زیر دقت نمایید: 1) روابطعمومی دانشگاه کاری نمیکند، 2) روابطعمومی هیچ کجا نیست، 3) روابطعمومی هیچ تاثیری ندارد، 4) هزینه روابطعمومی بیشتر از فایده اش است و غیره. هر یک از این گزارهها مبتنی بر مفروضات و مفاهیمیست که باید مشخص و تعریف شود. این که روابطعمومی دانشگاه کار میکند یا خیر مبتنی بر تعریف ما از "کار" است یعنی وظایف روابطعمومی. لذا به صورت علمی در یک سازمان باید مشخص و تعیین کرد که روابطعمومی چه وظایفی دارد و اگر انجام نداد آن گاه میتوان گفت روابط عمومی کاری نمیکند البته این گزاره هم باید با احتیاط تمام و نظرداشت احتمال خطا بیان گردد. از این رو باید از فردی که این گزاره را بیان می کند که "روابطعمومی کاری انجام نمی دهد"، پرسید واقعا چه تعریفی در ذهن خود از "کار" و "وظایف" روابطعمومی دارد. متاسفانه در قیل و قالهای روزانه و ارزیابیهای احساسی و شتابزده چنین بررسیای صورت نمی گیرد ضمن این که حرف آن فرد در ارزیابی روابطعمومی نیز بسته به بردی که دارد تاثیر خود را میگذارد و پیامدهای خود را دارد. یکی از این پیامدها میتواند برکناری مدیر روابطعمومی باشد در صورتی که واقعا آن مدیر در حال انجام وظایف علمی و مدون خود بوده ولی چون منطبق بر تعریف ذهنی ارزیاب کننده نبوده برکنار شده است. یا این که ممکن است این ارزیابی موجب دلسردی کارکنان روابط عمومی شود و بر بازدهی آنان تاثیر منفی بگذارد در حالی که ارزیابی فرد ارزیاب خیلی احساسی و شتابزده و بدون در نظر گرفتن معیارهای علمی بوده و در نتیجه به سازمانی چون دانشگاه صدمه بزند. اگر فرصت در اختیار قرار گیرد و افرادی که در این موضوع ذینفع هستند مانند کارکنان روابط عمومی، ارزیابیکنندگان و مدیران دلسوز دانشگاه که در مسیر تعالی آن به تلاش می پردازند، به گفتوگو بپردازند و در نهایت به یک گفتمان دست پیدا کنند نتیجه آن می شود تعالی دانشگاه، اما متاسفانه معمولا چنین فرصتهایی وجود ندارد و صدماتی به سازمان وارد میشود و معمولا هم مغفول باقی میماند. در "میز ایده دانشگاه" به دنبال ایجاد چنین فرصتهایی هستیم. قبلا در این باره مطلبی نوشتم (مرداد 1401). امیدواریم با اشتیاق و استقبال دانشگاهیان عزیز دانشگاه شهید بهشتی مواجه شویم.