یادداشت های ویژه

ایام هه فجر انقلاب اسلامی

دکتر قباد منصوربخت
مدیر گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
منصوربخت.jpg
 
در آستانۀ چهارمین دهۀ انقلاب اسلامی قرار داریم. انقلاب اسلامی و پیروزی آن یکی از بزرگترین حوادث تاریخ این سرزمین است. این حادثۀ بزرگ یکی از چند حادثۀ بزرگی است که در تاریخ ایران، هر یک سرآغاز تأسیس دورانی جدید در تاریخ ایران به‌شمار می‌آیند که صورت و محتوایی جدید برای سرزمین و جامعۀ ایران ایجاد کرده‌اند.
بدون تردید تعداد این حوادث به عدد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. نخستین این حوادث با تشکیل سلسلۀ هخامنشی، ظهور سرزمین و موجودیتی سیاسی به نام ایران را موجب شد و از اتفاق، آخرین این حوادث، با پایان‌بخشیدن به نظام سلطنت، مقدمات ورود تمام‌عیار ایران را به دوران جدید تاریخ بشر فراهم ساخت.
طبعاً ثبت و ضبط حوادث این ایام یعنی رویارویی مردم با نظام سلطنتی در ده روز پایانی عمر نظام سلطنت، از دوازدهم تا بیست‌ودوم بهمن که دهۀ فجر نامیده شد، از حیث فرهنگی و تاریخی اهمیت بی‌چون و چرایی دارد. حفظ کلیات و جزئیات حوادث و اتفاقات، برجسته‌سازی حوادث مهم، ماندگارساختن تلاش‌ها کوشش‌ها و جانفشانی‌های نسلی که با دست خالی در راستای نجات سرزمین خود و تجدید عزت و عظمت سرزمین خود، صحنۀ حماسی و شورانگیز روزهای انقلاب را آفریدند، فرضیه‌ای عینی بر تمامی اهل قلم و به‌ویژه اهل تاریخ است، چون در غیر این صورت، نسل آینده نه‌تنها تصویر روشن و شفافی از تلاش‌ها و اقدامات نسل‌های قبلی در جهت نجات مام میهن در پیش چشم نخواهد داشت،بلکه بدون درک شرایط، موقعیت و جایگاه خود در نظام جهانی و اطلاع از مقدار راه‌طی‌شده در جهت نجات کشور، قادر به طی صحیح مسیر نخواهد بود.
بنابراین تبلیغ، بازنمایی آموزش و انتقال حوادث و وقایع دورۀ انقلاب، اصلی اساسی است که در نهایتِ امر، لازم است که با تولید دانش تاریخی، رابطۀ نسل گذشته و نسل آینده را همچنان پابرجا نگه دارد. همین امر در صورت عدم درک صحیح، نتایج فاجعه‌باری در پی خواهد آورد. زیرا که توقف در این مرتبه، در نهایت به صورت‌پرستی و اعتقاد به اصالت صورت حوادث و وقایع منجر خواهد شد. چرا چنین خواهد شد؟ به دلیل یک‌رویه‌بینی. مراد این است که حوادث تاریخی دو رویه دارند: یک رویۀ آنها صورت و شکل حادثه، مکان، و بازیگران حادثه را دربر می‌گیرد، و رویۀ دیگر، محتوا یا فلسفۀ حادثه و به تعبیر دیگر علت و دلیل حادثه را توضیح می‌دهد.
مسئلۀ اصلی دانشگاه‌ها و نخبگان، مورد اخیر است. دانشگاه‌ها با توجه به کارکرد اساسی مورد انتظار از آنان؛ یعنی شناساندن مسائل جامعه و تولید راه‌حل‌های علمی برای حل آنها، وظیفه دارند که رویۀ دوم حوادث دوازدهم تا بیست‌دوم بهمن را توضیح دهند.
رویۀ دوم این حوادث چیست؟ رویۀ دوم این حوادث مسئله‌ای است که جامعۀ ما در طی دو قرن اخیر با آن مواجه شده است و در نتیجۀ این مواجهه چندان آسیب دیده بود که گاه موجودیت خود را نیز در معرض خظر تهدیدات اساسی می دید. استبداد داخلی، استعمار و سلطۀ خارجی افزون بر استعمار و غارت و چپاول کشور، جریان تغییرات اجتماعی و نوسازی فرهنگی و تمدنی را در مسیری به‌پیش راندند که به‌جای حل مسائل، هزاران مسئلۀ ریز و درشت و ده‌ها بحران از درون آن بیرون آمد. از این حیث حد فاصل دوازدهم تا بیست‌ودوم بهمن اوج دورۀ انقلاب به‌عنوان نمودی از یک جنبش اجتماعی عظیمی بود که سودای درانداختن طرحی نو و دنیایی جدید را در سر می‌پروراند.
بنابراین انقلاب اسلامی جنبش اجتماعی عظیمی است که در پی تحقق آرمان‌ها و مطالبات اجتماعی اکثریت عظیم ملت ایران ظهور کرد. تفاوت اصلی این انقلاب با دیگر انقلاب‌های دوران مدرن، البته در پیوند آن با دین اسلام و سنت نهفته است. امر مهمی که نخبگان و علمای دینی به آن توجه کرده‌اند و همواره مورد توجه بوده است، این مهم است که برای تحقق اهداف دینی و اهداف اجتماعی راهی جز سرنگونی نظام سلطنت وجود نداشت؛ راهی که پس از ورود امام خمینی (ره) در دوازدهم بهمن پنجاه‌وهفت به‌سرعت طی شد و در بیست‌ودوم بهمن؛ یعنی در یک دورۀ ده‌روزه به مقصد رسید. چنان‌که گفته شد، ارائه و بازنمایی حوادث آن روزگار، کار سازمان‌های تبلیغاتی است، اما طرح پرسش‌های بنیادین و عقلانی از مسائل آن و تدوین و دسته‌بندی و در نهایت نظریه‌پردازی دربارۀ مسائل، کار دانشگاه و دانشگاهیان است.